سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای پای باران
وبلاگ ویژه ی بازتاب سفر مقام معظم رهبری به شهر مقدس قم

دل نوشته ها | گزارش | به استقبال رهبر | صدای پای باران
دوشنبه 89/8/10 | 11:37 ص

قاصدک دستِ پُر آمد، خبرش را آورد
شب سراسیمه لباس سحرش را آورد

عشق، می‌گشت به دنبال یلی بی‌همتا
رفت و سوغات بزرگ سفرش را آورد

قم به بانوی خود، از داغ یتیمی می‌گفت
صبح شد، عمّه برایش پدرش را آورد

سنگفرشی که لبش تشنة پابوسی بود
خم شد و پیش قدم‌هاش، سرش را آورد

کم می‌آورد از آن چهرة تابان، خورشید
ظهر را خواند و تمام هنرش را آورد

در حرم، چشم کبوتر که به دستش افتاد
ـ همة هستی خود ـ بال و پرش را آورد

لب که وا کرد چنان عطر کلامش پیچید
که زمین، ظرف طلای شکرش را آورد

هرکه دلباخته‌اش، داشت به لب، لبخندی
هرکه دلباخته‌تر، چشم تَرَش را آورد

مژده در مژده که میلاد و مسافر در راه
شاعر! از راه رسید آیت حق، یا الله

 
باهمان دست راست‌ات بشکن آخرین قفل این نفس ها را
بال‌های شکسته می‌دانند رمز محکم‌ترین قفس‌ها را

هرچه را پیش از این نمی‌خواهم، تازه در ابتدای این راهم
ببرم هرکجا که می‌خواهی ، تو نشانم بده سپس‌ها را

کاش زیبا نبود چشمانت ، آه از این نابرادران حسود
پلک‌هایت ورق ورق زده است شرحی از احسن القصص‌ها را

کوسه‌ها تکه‌تکه‌ام بکنند باز دست از تو برنخواهم داشت
وارث ماهیان اروند‌م ، می‌روم تا ته ارس‌ها را

درد وتنهایی و غریبی که سرنوشت تمام عاشق هاست
توکه باشی برای من کافی است ، چه نیازی است هیچ‌کس‌ها را
زهرا بَشَری موحد

 
قم  مهر هشتاد و نه هجری شمسی
قم روشن از ذی قعده چشمان ماه ات

قم خواستگاه عاشقان انقلابی
قم خواستگاهت خواستگاهت خواستگاهت

قم لشگر خیبرشکن های بسیجی
قم شهر زین‌الدین‌ترین‌های سپاهت

قم زیر ایوانی پر از آیینه‌کاری
قم خواهر ایوان طلای زادگاهت
وبلاگ قم 89


دیدگاه های شما :
جمعه 89/8/7 | 12:31 ص

دل حوزه تنگ شده بود برایت “آقا”. “چهارمردان” الان چقدر خوشحال است. تمام درس خارج فقه فیضیه درون سینه توست. “حرم” دارد امروز فردا می کند تا تو را ببیند. وای که چقدر خوشحال است الان در بهشت، فاطمه معصومه. به همه بهشتیان دارد فخر می فروشد که خامنه ای می خواهد بیاید قم. گویی می خواهد؛ خمینی به قم بیاید. “غدیر قم” یعنی سیدعلی. طلبه ای نذر کرده “آقا” اگر تو را از نزدیک ببیند ? ماه روزه بگیرد. حجره هم از تو سهم دارد ای ماه بی بدیل. به او حق بده. این در و دیوار مقدس این نمایه های مقرنس هوس نور ماه کرده اند. بی تو زیاد آه کشیده اند. تمام حنجره حجره دین خدا تویی. خرجش یک ساعت است؛ ما هم می آییم قم با همان اتوبوسی که چهارشنبه ما را آورد راهپیمایی. قم، حکومتی ترین شهر علی است. به زودی و برای بار بیشمار معلوم می شود که تو ای ماه پاره علوی تبار، چقدر ستاره داری که حاضرند هزار بار برایت جان دهند و من دارم به اشک شوق مادر شهیدی فکر می کنم که چند شبانه روز است بی خواب شده. همه اش می گوید؛ خامنه ای امروز می آید، فردا می آید. امروز می آید، فردا می آید. تو از عالمی قرار برده ای ای علی. بابای مایی آقا. یک تار مویت را به ? دنیا نمی دهیم؛ ضرر می کنیم. بروی قم، ما در تهران نمی مانیم؛ ضرر می کنیم. ما در تهران بمانیم، حسادت می کنیم به قمی ها. ما هم می آییم و در غدیر قم، همراه با اهالی حجره و حوزه به همه شب پرستان می گوییم؛ غلط کردید بیشمارید. اندکی صبر کنید؛ ماه می خواهد در قم از یک لشکر ستاره سان ببیند. بدبخت دشمن که فردای این حماسه لابد می خواهد بگوید؛ یک عده را از تهران آورده بودند قم! دشمن خر است و روز ? دی هم می گفت؛ یک عده را از قم آورده بودند تهران! هان ای دشمن! جمهوری اسلامی به رهبری این ماه پاره علوی تبار، از تهران تا قم پیچیده عمل می کند؛ حرفی هست؟ ما از قم به تهران می آییم و از تهران می رویم قم و کاری می کنیم دشمن زیر دست و پای مان گم شود؛ حرفی هست؟ ما کلا عاشق بزرگراه تهران – قم هستیم و اتوبوسی که ما را می برد کنار مولای مان؛ حرفی هست؟ حرف زیادی بزند دشمن پرتش می کنیم دریاچه نمک؛ حرفی هست؟ ما در غدیر قم هم ساندیس نظام مان را می خوریم؛ حرفی هست؟ دشمن برود گم شود؛ به زودی ماه ما وارد قم می شود. تا غدیر قم چیزی نمانده.
وبلاگ تا راه را گم نکنیم 

دیدگاه های شما :
جمعه 89/8/7 | 12:5 ص

رهبرم

 من دینم را از تو می گیرم ، من راهی را می روم که تو می روی و قدم بر جای پای تو می گذارم .  من به ولایت تو افتخار می کنم چرا که ولایت تو را ولایت امام زمان (عج ) می دانم . اگر امام بزرگوار ما وارث امامان معصوم (ع) و وارث رسول خدا (ص) بود و اگر او وارث تمامی انبیاء بود ، تو وارث همان امامی و حقا که یک قدم از راه او جدا نرفته ای پس تو ولی مایی و رهبر ما .

در این وانفسا که هر کسی برداشتی از دین دارد و هر ناکسی تراوشات ذهنی خود و افکار و اندیشه های وام گرفته از غربیها و مادی پرستان را به ساحت دین می چسباند و به نام دین به خورد توده ها می دهد ، من دینی را بر می گزینم که تو منادی آن باشی . من ولایتت را می پذیرم تا حدود آزادی را بر اساس قانون خدا برایم معین کنی .

برخلاف نظر کوته نظران و کج اندیشان و معاندان ، من برده و بندة تو نیستم ،چرا که تو ارباب نیستی ؛ من بندة آزاد خداوندم که پیرو توأم و تو رهبر منی ، من گوش به فرمان توأم  و تو فرمانده  منی ، من مرید توأم  و تو مراد منی .

من تو را شبیه ترین مردمان به امامان معصوم (ع) می بینم ، در دیانت و هدایت مردم به سوی خدا ، در تدبیر و رهبری حکومت اسلامی ، در سیاست مبارزه و مقابله با دشمنان اسلام و قرآن ، در فهم سیاسی و اجتماعی از دین ، در شجاعت و شهامت  ودر صبر و بردباری ، در ساده زیستی و زهد معنوی ، .....  تورا بر سیره و روش پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) می بینم .

 

پس چرا به ولایتت افتخار نکنم و از جان و دل به فرمان تو گردن ننهم؟ پس من راهی را میروم که تو نشانم دهی، چرا که به این اعتقاد قلبی رسیده ام که راه تو ، راه امام و هدف تو هدف امام است.

من تو را تنها نمی گذارم تا در روز قیامت روی زشت کوفیان را نبینم . من تو را تنها نمی گذارم تا وقتی پرسیدند امامت کیست ؟ نام زیبای تو را با افتخار بر زبان آورم. من در دنیا با تو می مانم تا روز قیامت که هر کس به دنبال امامی سرگردان میشود ، مرا با تو محشور کنند و تو دست مرا بگیری. من تو را تنها نمیگذارم تا در روز قیامت همراه علی (ع) باشم.

و چه زیباست سخن آن شهید که وصیت کرد: من با خدای خویش پیمان بسته ام که در همه کربلا ها و در همه عاشورا ها همراه حسین باشم.

 

 ما  را  سری است با تو  که گر خلق روزگار  

دشمن شوند و سربکشند ،ما بر آن سریم

 

رهبرم، مظلومیت تو ما را به یاد مظلومیت مولا علی(ع) می اندازد اگر منافقان امت قلب تو را جریحه دار کرده ودل تو را خون کرده اند ، خوارج هم قلب امیرالمؤ منین (ع) را خون کرده بودند. مگر نه این است که آنها هم قبلا از اصحاب نزدیک پیامبر (ص) بودند و ولایت علی(ع) غربالشان کرد؟إ و مگر نه این است که منافق صفتان انقلاب ، بازماندگان اهالی کوفه و وارثان همان خوارجند که با ولایت تو غربال می شوند. اما مظلومیت علی(ع) از مظلومیت تو بیشتر بود چرا که یارانش انگشت شمار بودند ولی تو بسیجی ها را داری. بسیجی هایی که امام را تنها نگذاشتند تو را هم تنها نمی گذارند. دوستانت را دوست می داریم و دشمنانت را دشمن.

رهبرم تو تنها نیستی ، تو رهبر قبیلة عشقی ؛ آنان که خون مسلمانی در رگ هایشان جوششی دارد ، عشق به ولایت هم در دلهایشان موج میزند . تو رهبر بسیجی هایی ، تو رهبر همة  مسلمانانی ، تو رهبر همة عاشقان عدالتی . تو رهبر محرومان و مستضعفینی . تو رهبر همة کسانی هستی که چشم انتظار ظهور مهدی اند . شیفتگان عدالت و زهد علی (ع ) چون در دوران آن حضرت نبوده اند  با پیروی از تو و دفاع از ولایت تو وفاداری خود را به او اثبات می کنند و قلب خود را با سخنان علی گونة تو تسکین می دهند و عاشقان امام زمان (عج ) گوش به فرمان تو برای اجرای فرامین آن امام موعود تمرین اطاعت می کنند و اگر چه سعادت حضور در دولت کریمة آن حضرت را نیافته اند ولی دلخوشند که در تحت ولایت امیری صالح از یاوران او روزگار را سپری می کنند .

عکس تو بر دیوار های بلند قلوب مسلمانان نقش بسته است و این عزتی خداوندی است که به آن رهبر فرزانه عطا شده و لیکن اهل نفاق آن را نمی فهمند :

وَ لِلّهِ  الْعِزّهُ  وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُون  (قرآن کریم )

رهبرم ! سربازان و جان بر کفان تو یکی دو تا نیستند ،  ما دهها و صدها نفر نیستیم ، ما دهها هزار و صدها هزار نفر نیستیم ،  ما میلیونها نفریم .  ما دهها و صدها میلیون نفریم که در ایران و در سرتاسر جهان گوش به فرمان تو هستیم ،  ما همة آزادگان جهانیم ! 

پیوند رهبر و امت



دیدگاه های شما :
جمعه 89/8/7 | 12:3 ص

قم را چه نورانی شده چون باغ روحانی شده
چون روضه رضوان ببین زان ماه تابانی شده
مولای یاران آمده بر بیقراران آمده
عطر بهاران آمده قم چون گلستانی شده
مولا نشسته از کرم با یاوران صحن حرم
این جمع خوب و محترم آخر چه عرفانی شده
یاران نشسته صف به صف مولا گرفته در کنف
دیدار یار آمد به کف این دم چه رحمانی شده
یاران نشسته روبرو با یار خود در گفتگو
از لطف روی ماهرو نیکو شبستانی شده
می آورد در انجمن این مهربان آقا سخن
از نور این مولای من محفل چه قرآنی شده
مدّاح اهل بیت ما سیّد بنامد ماه را
بر این سخن صد مرحبا نیکو سخنرانی شده
این نائب صاحب زمان در جمع پاک یاوران 
تابان تر است از هر زمان رویش چه رخشانی شده
کوه بصیرت را ببین این جاه و شوکت را ببین
دنیای عزّت را ببین ماه خراسانی شده
آقای امّت را ببین داروی وحدت را ببین
این لطف و رحمت را ببین بر مردم ارزانی شده
می گوید از دیدار یار پایان این شبهای تار
آید به آخر انتظار اوقات پایانی شده
پیچیده در دشت و دمن عطر وصال یار من
پر از شمیم پیرهن زان یار کنعانی شده
از جانب حق این زمان شد یاد مهدی بیکران
از لطف ماه مهربان در قم فراوانی شده
می آید آخر یار ما آن موسم دیدار ما
یابد گشایش کار ما گویی چه دورانی شده

وبگاه اشعار مهدویت 

دیدگاه های شما :
پنج شنبه 89/8/6 | 11:57 ع

آقا سلامت می کنم جان را غلامت می کنم
این هستی ام قربان آن والا مقامت می کنم
آقا دلم قربان تو قربان آن احسان تو
من در پی فرمان تو هستی به نامت می کنم
ای مه لقا ای دلربا ای مهربان با وفا
ای سید آل عبا بی تو قیامت می کنم
من میشوم از خود رها از مال و جان وتن جدا
در راه تو جان را فدا با یک پیامت می کنم
دل راه حق پوید به تو ایمان خود جوید به تو
کمتر ز گل گوید به تو او را ملامت می کنم
آقا نبینم آه تو هستم چو خاک راه تو
من کار هر بدخواه تو سوی ندامت می کنم
آقا تو خوب و سروری آقا چقدر دل میبری
از تو به بیت رهبری اذن اقامت می کنم
ای نائب صاحب زمان ای سرور آزادگان
نذر و نیایش هر زمان بهر دوامت می کنم
گردم من از خود بی خبر ای مه لقا زیبا قمر
تا من نظر هر لحظه بر ماه تمامت می کنم
در تو هدایت دیده ام نور ولایت دیده ام
از حق صد آیت دیده ام وصف مدامت می کنم
دارد دلم سوی شما ای مهربان آشنا 
بهر سلامت من دعا هر صبح و شامت می کنم
آقا بدانم قدر تو قربان ماه بدر تو
توصیف وسع صدر تو ای با کرامت می کنم
قربانت ای آرام جان ای راحت روح و روان 
جانم فدای مهربان خلق و مرامت می کنم
همچون کبوتر بی دلم در کوی تو هست منزلم
پر می کشد سویت دلم من قصد بامت می کنم
سربازم و همراه تو جان بر کف درگاه تو
تا پای جان در راه تو من استقامت می کنم
من تا شهادت می روم هم با رشادت می روم
تا خرق عادت می روم وین با کلامت می کنم

وبگاه اشعار مهدوی 

دیدگاه های شما :
   1   2   3   4   5   >>   >